بغضــیـم در انتظـار یــک شـانــه مـجـال؛
چشمی کـه به خون نشسته در خواب محال؛
گفتــی که بیــا دوبـــاره ققنـوس شــویـم؛
کـو شــوق؟ چـه آتشــی؟ کـدامین پروبال؟

بغضــیـم در انتظـار یــک شـانــه مـجـال؛
چشمی کـه به خون نشسته در خواب محال؛
گفتــی که بیــا دوبـــاره ققنـوس شــویـم؛
کـو شــوق؟ چـه آتشــی؟ کـدامین پروبال؟